عنوان کتاب: آشنایی با روش مسئله گشایی
کن واتانابه
یکی از اهدافی که از نوشتن این کتاب داشتم، نشان دادن راهکاری ساده برای پرداختن به مسائل زندگی روزمره با رویکرد مسئله گشایی است. اما هدف من تنها ارائه ی مجموعه ای از مهارت ها نیست. چون مسئله گشا بودن فقط یک توانایی نیست، بلکه عادتی است تماما فکری، عادتی که افراد را وا می دارد تا بهترین خصوصیات خود را آشکار کنند و به شیوه ای مثبت جهان را شکل دهند.
مسئله گشایان واقعی به جای پذیرفتن وضعیت موجود، می کوشند پیوسته بر جهان پیرامونشان تاثیر بگذارند. تصور کن جهان ما چقدر متفاوت میشد اگر رهبرانی چون مهاتما گاندی، مارتین لوترکینگ و نلسون ماندلا، و مدیرانی مثل بیل گیتس و استیو جابز فاقد چنین نگرشی بودند.
انسان روزانه با دهها مسئله در پیرامون خود مواجه میشود. اصلاً زندگی یعنی مسئله، اگر مسئله نبود ایستایی و یکنواختی زندگی انسان را خسته و کسل میکرد. ارزش و اهمیت انسان و امتیاز و برتری او نسبت به سایر موجودات، همین برخورد با مسئله و داشتن مهارت حل مسئله است. گاهی اوقات در برابر شرایط سخت کار و زندگی با مسایلی مواجه میشویم که از حل کوچکترین آنها عاجز میشویم و یا هنگامی که در موقعیت تازهای قرار میگیریم از برقراری ارتباط و درک روابط بین موقعیت جدید و قدیم درمانده میشویم. آنگاه از خود میپرسیم؛ در برابر این شرایط چه باید کرد؟ چگونه مسیر را برای حرکت خود به جلو هموار کنیم؟ چگونه به مقصود و خواسته خود برسیم؟ این سئوال و سئوالات بسیار دیگر حکایت از این میکنند که اطراف ما پُر از مسئله است که اگر به حل آنها بیندیشیم و موفق شویم، زندگی گلستان میشود.
مسئله گشایی روندی است که می توان آن را به چهار مرحله تقسیم کرد: (۱) درک وضعیت موجود؛ (۲) تشخیص علت اصلی مسئله؛ (۳) طرح ریزی یک برنامه ی قابل اجرا؛ (۴) اجرای برنامه تا آنجا که مسئله حل شود و در صورت لزوم اِعمال اصلاحات.
این چهار مرحله باهم اند و از هیچ کدامشان نمی توان صرف نظر کرد. پیش از آنکه بخواهی گره مسئله ای را باز کنی، اول از همه باید درک کنی که مسئله ای وجود دارد. دوم اینکه تشخیص علت اصلی مسئله کفایت نمی کند. تو باید خوب به این فکر کنی که چگونه می شود گره مسئله را گشود و بعد از آن واقعا اقدام های لازم را برای حل مسئله به عمل درآوری. مسئله گشایی آمیزه ای از فکر و عمل است. صِرف انجام این یا آن مرحله تو را به جایی نمی رساند.