عنوان کتاب: احتمالا گم شده ام
نویسنده: سارا سالار
کتاب احتمالا گم شده ام اولین کتاب سارا سالار است که جایزهی ادبی «بنیاد گلشیری» را از آن خود کرده و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه و بارها تجدید چاپ شده است. سارا سالار که همسر سروش صحت (بازیگر، نویسنده و کارگردان) است، علاوهبر داستاننویسی در حوزهی ترجمه هم فعالیت میکند. این کتاب توسط انتشارات «Kirchheim» درکشور آلمان هم منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است. داستان «احتمالا گم شدهام» روایتی متفاوت از زندگی زنی است که بیشترین دغدغهی او رابطهاش با دختری به نام گندم است که این موضوع در طول داستان مخاطب را به نقطهای میرساند که احتمال میدهد گندم و راوی یکی شدهاند یا یکی هستند. این زن به دنبال این است که در خلال جستوجوهایش در گندم، خود گمشدهاش را پیدا کند.
در بخشی از متن کتاب میخوانید:« دکتر گفت: “نباید اینقدر به گذشته فکر کنی.” نباید، نباید، بیخود نبود که کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم این دکترهای روانشناس یا فکر می کنند آدم هیچی نمیداند یا فکر میکنند اگر میداند خب پس باید کارهاش دست خودش باشد. مثلا اگر میدانی نباید اینقدر به گذشته فکر کنی ، فکر نکن دیگر؛ و اگر نمیدانی نباید این قدر به گذشته فکر کنی، بدان و بعد فکر نکن دیگر. به همین راحتی. یکی نیست بگوید آقا من به گذشته فکر میکنم میدانم نباید به گذشته فکر کنم و باز هم به گذشته فکر میکنم.
– می دانم که این تقدیر است و این زندگیای است که برای هر کس یک جور است و هر کس باید همان جورش را زندگی کند.این تقدیر است و وقتی فکر میکنیم تغییر کرده است یا تغییرش دادهایم ، نمیدانیم که همان تغییر هم تقدیر است…»
یکی از نکات بارز این رمان، پرداخت صحیح به شخصیت پردازی است. رمان های روانشناسانه باید شخصیت پردازی قوی داشته باشند تا خواننده بتواند با داستان همذات پنداری نماید. نویسنده به اطرافیانش خوب نگاه می کند، به شرایط زندگی، گفتار، رفتار، کردار و حتی ظاهر افراد. نویسنده به طور مستقیم شخصیت راوی را معرفی نمی کند. خواننده تا آخر داستان نمی تواند احتمال دهد گندم و راوی یکی شده یا یکی باشند. شاید هم هیچ وقت نتواند به یک نتیجه واحد برسد. خواننده می بیند که نویسنده در جای جای داستانش سعی کرده است نوع گفتگو، رفتارها، عقاید و همه و همه با نوع شخصیت هایی که برای داستان انتخاب شده است، مطابقت داشته باشد. در این داستان، شخصیت راوی داستان، محور اصلی داستان است. نویسنده با شخصیت پردازی، داستان را پیش می برد و خواننده با تحلیل شخصیت راوی به اهداف داستان پی می برد.