عنوان کتاب: بهترین باش
نویسنده: هری کرمر
مترجم: شهلا برجعلی لو
همانطور که کرمر در کتاب قبلی خود «از ارزش تا عمل»، شرح داده است، مفهوم رهبری ارزشمدار بر پایه چهار اصل خودآگاهی، تعادل، اعتمادبهنفس واقعی و فروتنی خالصانه قرار دارد. در سطح فردی، این اصول مبنای رفتاری آگاهانه و تعهدی عمیق هستند که همه افراد را قادر میسازند بهترین خود را در هر رده سازمانی، ارایه دهند. وقتی این چهار اصل در سطح سازمانی بهکار گرفته شوند، منجر به خلق یک سازمان ارزشمدار میشوند.
در کتاب «بهترین باش»، کرمر، مسیری را به خواننده نشان میدهد که او باید از درک این چهار اصل تا کاربرد آنها در زندگی در پنج حوزه کلیدی بپیماید. به اعتقاد کرمر، بهترین شدن در این پنج حوزه نشان میدهد که آیا یک فرد رهبری ارزشمدار است یا نه و آیا سازمان او، سازمانی در کلاس جهانی است یا نه. این پنج حوزه عبارتند از:
- بهترین خود: به منصه ظهور رساندن بهترین خود مستلزم این است که شما خودآگاهی کاملی بهدست آورید و به این درک عمیق برسید که بهمنظور نفوذ مثبت در دیگران و رهبری آنان، لازم است که در ابتدا رابطه مناسبی با آنها برقرار کنید.
- بهترین تیم: همه اعضای بهترین تیم، آنچه را که انجام میدهند درک میکنند و میپذیرند، میدانند که چرا این کار را انجام میدهند و میدانند که چگونه باید با اهداف تیم و سازمان هماهنگ شوند و آنها را تحقق بخشند.
- بهترین شریک: سازمان و ذینفعان و تامینکنندگانش، در بهترین شرکت، شکلی از همکاری را پایهگذاری میکنند که منجر به افزایش خوشنودی مشتریان شود. در بهترین شراکت، هر یک از طرفین میدانند که سازمان در حال انجام چه کاری است و چرا. چه این کار تولید یک محصول باشد، چه ارائه یک خدمت.
- بهترین سرمایهگذاری: همه افراد سازمان بر روی تسهیل بازگشت سرمایه به تمامی صاحبان سازمان (سهامداران، وامدهندگان، موسسان و سایر ذینفعان) از طریق اقدامات مثبت و مهمی که ماموریت، چشمانداز و ارزشهای سازمان را پشتیبانی میکنند، متمرکز هستند. بهعنوان بهترین سرمایهگذاری، یک شرکت همچنین خود را متعهد میداند که بزرگترین دارایی خود را توسعه دهد، یعنی اعضای مستعد تیم در همه ردههای سازمانی. آمار معناداری که در مورد بازگشت این بهترین سرمایهگذاری وجود دارد، گواهی بر این ادعاست که رهبری ارزشمدار حقیقتا عملکرد بلندمدت سازمان را ترقی میدهد.
- بهترین شهروند: از مدیران ارشد سازمان گرفته تا کارکنان شاغل در پایینترین ردههای سازمانی، همه نهتنها باید بر روی موفقیت سازمان تمرکز داشته باشند، بلکه باید معنای وجودی سازمان را تحقق ببخشند. این کار از طریق تمرکز بر روی مسئولیت اجتماعی سازمان و ایجاد تفاوت در دنیای بیرونی سازمان و کارکنانش، انجام میپذیرد. بهترین شهروندی، فراتر از اقدامات بشردوستانه و شرکت در خیریههاست و اهداف بسیار بالاتری از آنچه ما بهعنوان مسئولیت اجتماعی سازمان تصور میکنیم را در بر میگیرد.
همه این بهترینها در ساختاری جامعنگر، با یکدیگر پیوند دارند و موجب تعالی سازمان و افراد و هدفهایش میشوند.
رهبران ارزشمداری که در همه ردههای سازمانی با خودآگاهی راه خود را مییابند، با استفاده از یک چشمانداز متعادل بصیرت مییابند و از طریق اعتمادبهنفس واقعی و فروتنی خالصانه شناخته میشوند، میتوانند منشا تحول در سرتاسر سازمان باشند. وقتی آنها به بهترین خود تبدیل میشوند، ارزشهایشان، رفتارها و روابطشان را پایهگذاری میکند. این سرآغاز حرکتی رو به جلو در فرایندی حسابشده، از بهترین خود تا بهترین تیم، بهترین شریک، بهترین سرمایهگذار و بهترین شهروند است.