عنوان کتاب: تعلیمات دن خوان، طریقت آگاهی در مکتب سرخپوستان یاکی
نویسنده: کارلوس کاستاندا
کتاب “تعلیمات دون خوان” اثر کارلوس کاستاندا است؛ اولین کتاب کاستاندا که در واقع یک پایان نامه دانشگاهی است گزارش مستند یک دانشجوی مردمشناس غربی از اعمال حیرت آور یک جادوگر پیر سرخپوست است . این کتاب که در زمان انتشار غوغایـــی بپا کــرد ، نتیجـه یادداشـت برداریهــای کاستاندا در شمال مکزیک بین سالهــای ۱۹۶۰ – ۱۹۶۵ است و بر مبنای این اعتقـاد نویسنده شکل گرفته که رویدادهائی از این دست ، شگفت انگیـزتر از آن اســت که در دنیای واقعی روی دهد و مسلما در ذهن او و تحت تاثیر گیاهان روانگردانی بوقوع پیوسته که همـواره قبل از هــر تجربه ، وادار به مصرف آنها می گردیده است.
کارلوس کاستانِدا (Carlos Castaneda)، نامی شناخته شده برای تمام کسانی است که به کتابهای عرفانی و مسائل ماوراءالطبیعه علاقمند هستند. دن خوان راهنمای کاستاندا در سیر و سلوک و کسب آگاهی است و استادی منحصر به فرد در معرفت. او دانش و روشنبینی خود را از طریق تجارب عملی و صبوری بسیار به کاستاندا منتقل میکند که این ارتباط، نهایتاً منجر به تغییر دیدگاههای او نسبت به جهان پیرامون میشود.
کتاب تعلیمات دون خوان اولین اثر از مجموعه کتابهایی است که کاستاندا در آنها به شرح آشنایی خود با دن خوان و سیر تکاملی کسب دانش و معرفت از او پرداخته. خود او هنوز شاگردی تازهکار است و به عنوان یک انسان غربی، کاملاً با مقولهی عرفان بیگانه، درنتیجه هنوز خام است و دچار سوءتفاهم و شاید این سوءبرداشت را به خواننده نیز منتقل کند. اما خوانندهی خردمند با دنبال کردن سیر تکاملی او در کتابهای بعدی، متوجه شباهتهای جالب تعالیم دن خوان، با سایر مکاتب عرفانی از جمله عرفان پارسی خواهد شد. آنچه که ما از آن به عنوان هفت شهر عشق یاد میکنیم، در سیر و سلوک او به گونهای دیگر آشکار میشود. ما میگوییم عارف و سالک، او میگوید بروخو و ساحر. مگر عرفان چیست به جز جادویی شگفتیآفرین که اوهام دنیا و «من» بودن را با اکسیر معرفت از میان بر میدارد و سالک را خودخواسته به فنا رهنمون میشود؟ به ظاهر فنا، در باطن بقا و جاودانگی… مهم مقصد و مقصود است، پس نباید در بند کلمات و تعاریفشان اسیر شد و همواره به یاد داشت که سالکان حقیقی همه یه یکسو روانهاند، حتی اگر از هزاران سو، راهی «سفر به دیگرسو» باشند.
جملاتی از دُن خوان:
– قدرت یک ابزار یا شئ به صاحبش بستگی داره، به اینکه اون چطور آدمیه.
– قدرت به نوع دانشی که داری بستگی داره. فایدۀ دونستن چیزی که بیفایده است چیه؟
– ترس اولین دشمن طبیعی آدمه که باید در مسیر معرفت بهش غلبه کرد.
– از اینکه مدام به خودت نگاه میکنی خسته میشی و این خستگی تو رو نسبت به تمام چیزای دیگه کر و کور میکنه.