عنوان کتاب: داستانی که هیچ کس دوست نداشت

نویسنده: کریستین بوبن

کریستین بوبن نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل۱۹۵۱ در شهر لوکروزو است. او در ۱۹۷۷ به نویسندگی روی آورد و تاکنون بیش از ۶۰ اثر تألیف کرده‌است. کودکی آرام و بی دغدغه ای را پشت سر نهاد و در جوانی در همین شهر به تحصیلات آکادمیک پرداخت او هیچ گاه پا از کروزو بیرون ننهاده است.
در اولین نگاه، کریستین بوبن نویسنده ای به نظر می رسد که روحی آرام دارد و این آرامش هم در چهره و هم در آثارش به خوبی مشهود است؛ اما پس از خواندن آثار او، خواننده کم کم جذب تفکر، نگاه درونی و اندیشه شخصی این نویسنده میشود.

آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوسته‌اند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته و در کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند. برای او تجربه‌های ساده زندگی کودکی، عشق، تنهایی دستمایه خلق آثاری عاشقانه‌است. بوبن بیش از آن که به مضامین و کلمات اهمیت دهد، به آوا و لحن کلام می‌پردازد؛ با این حال نوشته‌های او سرشار از اندیشه‌اند. اندیشه‌ای که از زندگی عاشقانه اش و از عشقش به زندگی سرچشمه می‌گیرد. برای بوبن نوشتن، سراییدنِ آواهاست. داستانی که هیچ کس دوست نداشت مجموعه ای از داستان های کوتاه از بوبن است مانند حضرت دوست، نگاهم کن دارم می روم و نامه ای به نور.

بخشی از کتاب را با هم می خوانیم:
من همیشه در حرکتم و زادگاه خاصی ندارم و با اراده ی خدا در این شهر مانده ام تا جوانه های گیاهان را بشمارم و هر زمان که اراده کند به جای دیگری می روم. کروزو تنها یکی از امواج زیبای این دریای خروشان است. زمان ماندن در این شهر به کوتاهی رقص برف های سفید در آسمان این شهر تا زمانی که به زمین برسند، یا گردش دسته های گل اقاقیا در کوچه پس کوچها این شهر فقیر و باشکوه است.

گردآوری شده در مجله بیستک