عنوان کتاب: سرچشمه
دن براون
تعداد کمی از کتابها مانند مجموعه کتابهای پرفروش دن براون، ضربان قلب شما را بالا پایین میکنند. این نویسنده از آثار باارزشی چون «کد داوینچی» یا همان «رمز داوینچی» گرفته تا آثاری که کمتر از آن فروش داشته، همیشه سعی کرده دل خوانندگانش را به دست بیاورد و در این کار هم موفق شده است. کتاب سرچشمه که در آگوست ۲۰۱۸ به عنوان پرفروشترین اثر نیویورکتایمز شناخته شد، برای ۲۳ هفته در رأس لیست این فهرست باقی ماند و به یکی از پرفروشترین کتابهای این نویسنده تبدیل شد.
جالب است بدانید که براون برای نوشتن این کتاب ۴ سال به پژوهش پرداخته است. در حال حاضر دو میلیون نسخه چاپی به ۴۲ زبان دنیا از کتاب سرچشمه به فروش رفته است.
این کتاب، در حقیقت یک بیانیه فلسفی است که در قالب یک رمان تحریر شده است.
رابرت لنگدون، شخصیت اصلی کتابهای دن براون که در رمان سرچشمه هم حضور دارد، بیشتر زندگی کاری خود را در رم، پاریس و واشنگتن دیسی گذرانده است. اما در رمان سرچشمه، او به ۴ شهر متفاوت در اسپانیا سفر میکند که هر کدام فرصتهای جالب و جذابی برای پیشبرد داستان فراهم میکنند. داستان او از شهر بیلبائو آغاز میشود، جایی که لنگدان در یکی از موزههای آن در حال برگزاری یک رویداد برای اعلام تکنولوژیای تازه است.
در بخشی از کتاب سرچشمه میخوانیم:
«ما مردمانی هستیم که فنآوری را به سرحد کمال رشد دادهایم و ذهنمان هم به غایت تکامل خود رسیده. ما دیگر قصهی آهنگری را که زیر آتشفشان کار میکند یا آن خدایانی که جزر و مد را میسازند باور نداریم. ما مانند نیاکانمان نیستیم.»
لنگدون که داشت به آرامی با صدای توی سالن، حرفهای خودش را زمزمه میکرد، به آرامی گفت، شاید هم باشیم!
صدای بلند او در سالن طنین افکند: «شاید هم باشیم! ما خودمان را انسان مدرن خردمند میدانیم ولی هنوز نوع بشر گرفتار سلطهی بیچونوچرای خرافه و باورهای کهن است. باور به معجزه، زنده شدن مردگان، تولد از زهدان یک باکره، خدایان خشمگینی که انسان را دچار طاعون و سیل میکنند، وعدههای مقدسی که در آسمانها محقق خواهند شد.»
و همینطور که او حرف میزد، در آسمان تصاویر مألوف و آشنای مسیحیان از رستاخیز، مریم مقدس، کشتی نوح، شکافتن دریای سرخ، و تصاویری بهشتگونه و جهنموار نقش بستند.
لنگدون گفت: «حالا بیایید لحظهای خود را جای مورخان و مردمشناسان چند سدهی بعد بگذاریم. آیا امکان دارد که آنها هم باورهای ما را به چشم اسطورههای عصر جاهلیت بنگرند و به قفسههای خاکگرفتهی کتابخانه ها تبعید کنند؟ ممکن است که آنها هم همانگونه به افکار و خدایان ما بنگرند که ما در زئوس مینگریم؟»