عنوان کتاب: ۲۱ درس برای قرن ۲۱
نویسنده: یووال نوح هراری
در کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ ، میخواهم به مکان و زمانِ حال نگاهی عمیقتری داشته باشم – بر امور جاری و آیندهی قریبالوقوعِ جامعهی بشری. اینک چی در حال وقوع است؟ بزرگترین چالشها و حیاتیترین تصمیمات/انتخابهای امروزِمان چیست؟ چهچیز درخور توجه است؟ کدام مهارتها را باید به اطفال خویش آموزش دهیم؟
طبعاً، هفت میلیارد انسانْ هفت میلیارد دستورِکارِ (agenda) متفاوت دارند، و همانطوریکه اشاره شد، تفکر درباره تصویر بزرگْ جلال و شکوهی نسبتاً بینظیری را به نمایش میگذارد. یک مادرِ تنها که بهسختی تلاش میکند تا دو فرزندش را در منطقهی زاغهنشینِ پُرجمعیتِ بمبئی پرورش دهد، صرفاً به جای توجه و تمرکز دارد که بتواند وعدهیی غذایی بعدیشان را تأمین کند؛ قایقِ مملو از پناهجویان در وسط مدیترانه، برای یافتن خشکی، مدام و بیوقفه به افق خیره میشوند؛ مردی در حال احتضار در یکی از شفاخانه/بیمارستانهای شلوغِ لندنْ تمام توانش را همسو میکند تا لااقل یک نفسِ دیگر تازه کند. اینها مشکلاتی بهمراتب مهمتری نبست به مسئلهی گرمایش زمین و یا بحران لیبرال دموکراسیاند. هویداست که – برای این همه مشکلات – هیچ کتابی قدرت ارائهی راهِحل جامع و مانع را ندارد، و من نیز در جهت بیرونرفت از چنین وضعیتهای درسهای زیادی برای ارائه ندارم. صرفاً امیدوارم بتوانم از آنها چیزی بیاموزم.
برنامهی (agenda) من در اینجا، در این کتاب، جهانی است. من به قدرتهای عظیمی توجه خواهم داشت در حال شکلدهی به دنیای ما هستند و احتمالاً بر آیندهی سیارهی ما نیز تاثیر خواهند داشت. تغییراتِ آبوهوا ممکن فراتر از نگرانیهای مردمْ در برابر وضعیتهای اضطراریِ مرگ و زندگی باشد، مُنتها این گمان نیز وجود دارد که همین عامل در نهایت زاغههای پُرجمعیت بمبئی را غیرِقابلسکونت سازد، موجِ تازهای از پناهجویان را راهیِ مدیترانه نماید، و موجب بحران جهانی در مراقبتهای صحی/بهداشتی شود.
واقعیت بُغرنج است و از رشتههای بسیاری تشکیل شده است، و این کتاب در تلاش است تا ابعاد مختلفی از معضلات جهانی را – بدون هیچگونه ادعای مبنی بر جامع و مانع بودن – پوشش دهد. برخلاف کتابهای انسان خردمند و انسان خداگونه، این کتاب، نه بهعنوان یک روایت تاریخی، بلکه بهعنوان مجموعه درسهای برگزیده در نظر گرفته شده است. باید بگویم که هر درس در این کتاب با نتایج کوتاه و ساده جمعبندی نمیشود؛ بلکه این درسها با هدف ترغیب خوانندگانْ به تفکر بیشتر و کمک به سهمگیری آنها در برخی از مهمترین مباحث زمانِما تدوین شده است.
کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ در گفتگو با عامهی مردم نوشته شده است. تعدادی از فصلها پاسخهای را شامل میشود که در پرسش از خوانندگان جمعآوری کردهام – از همکارانم و از روزنامهنگاران. نسخههای پیشینِ برخی از بخشهای کتابْ قبلاً به اشکالی دیگری نیز منتشر شدهاند. این امر فُرصتی را به من میداد تا با توجه به فیدبکهای دریافتشدهْ استدلالهای خود را مورد بازنگری قرار داده و بیشتر صیقل دهم. بعضی از بخشها روی سیاست تمرکز دارند، تعدادی هم بر تکنالوژی؛ پارهای روی دین و چندی هم به هنر. فصلهای هست که به تکریم خردِ بشری میپردازند، و فصلهای دیگر نقشِ حیاتی حماقتِ بشری را هایلایت میکنند. اما در سراسر کتاب سوال بنیادین همیشه پابرجاست: در دنیایی امروز چهچیزی در حال وقوع است، و معنای عمیق این رویدادها چیست؟
هرچند کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ یک دورنمای جهانی دارد، اما من از جنبه فردی غافل نخواهم بود. برعکس، میخواهم بر روابطْ میان انقلابهای بزرگ عصرِ حاضر و زندگی درونی افراد تأکید و تمرکز نمایم. بهعنوان نمونه، تروریسم، با اینکه یک معضلِ سیاسیِ بینالمللی است، یک میکانیزم روانشناسی درونی نیز هست. تروریسم با فشار دادنِ دکمه وحشت در اعماق ذهن ما کار میکند و پندارههای خصوصی میلیونهای فرد را میرُباید. و نیز، بحران دموکراسی لیبرال، نهتنها در پارلمانها و مراکز رایدهی، بلکه در ژرفای نورونها و سِیناپسها هم جلوهگری میکند. اینکه بگویم حریم شخصی عرصه سیاسی نیز هست، ممکن کلیشه بهنظر رسد، اما در زمانهی که دانشمندان، شرکتها و دولتها در صدد هک کردنِ مغز بشریت برآمده، این مقوله افزونتر از هر زمانِ دیگر شوم و شیطانی پدیدار میشود. برایناساس، این کتاب آینهای خواهد بود از مشاهدات رفتارهای تمام افراد و عموم جوامع.
رفتار و اخلاق فردیمان در یک جهان بههمپیوستهْ تحتِ فشار بیسابقهیی قرار دارد. هریکی از ما در درون اسپایدروِبهای گیر افتادهایم که از یک طرف رفتارهای ما را رصد و دستکاری میکنند و از جهتی دیگر حتی ریزترین حرکاتِ ما را به مقصدهای دوردست راهی مینمایند. روتینِ روزانهی ما، زندگی انسانها و حیوانات را، نیمهراه، در آن سوی جهان متأثر میسازد، و بروزِ برخی از احساساتِ شخصیْ بهطور غیرمنتظرهای غوغایی در کل دنیا پرپا میکند؛ مثل شعلهای که با قربانیشدن محمد بوعزیزی در تونس روشن و منجر به برافروختهشدنِ بهار عربی شد، و یا زنانی که با اشتراکگذاری روایتهایشان در مورد آزار و اذیت جنسی، جنبش منهم (MeToo#) را شکل دادند.
با توجه به اینهمه گستردگی جهانی زندگی شخصیمان، مهمتر از هر زمان دیگر، حیاتی است که همین حالا به کشف و درک تعصبات مذهبی و سیاسی خود، امتیازات نژادی و جنسیتی خویش، و تمایلات سرگوبگر نهادیمان بپردازیم. اما آیا این یک اقدام واقعبینانه است؟ در دنیایی که فراتر از افقهای دیدِ من و خارج از کنترل انسان میچرخد، چگونه میتوان عرصهی اخلاقی واحد، پایدار و استوار را پیدا کرد؟
کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ با کاوش در گیرودارهای فعلیِ سیاسی و تکنالوژیکی دنیاییمان آغاز میشود. در پایان قرن بیستم، بهنظر میرسید که نبردِ همهگیرِ ایدئولوژیکی بین فاشیسم، کمونیسم و لیبرالیسم، با پیروزی قاطعِ لیبرالیسم به سرانجام خود رسیده است. نشانههای از فتحِ جهان بهبواسطهی سیاستِ دموکراتیک، حقوق بشر و سرمایهداری لیبرال در سراسر گیتی بهچشم میخورد. اما طبق روال معمول، تغییرِ جهتی غیرمنتظرهای شامل حال تاریخ شد، و پس از فروپاشی فاشیسم و کمونیسم، اکنون حال و روزِ لیبرالیسم پُرآشوب و متلاطم است. پس آهنگِ سفرِمان کجاست؟
این سوال بهطرزِ شگفتانگیزی تکاندهنده است؛ چرا که اعتبار لیبرالیسم دقیقاً زمانی درحال فروکش شدن است که انقلابهای دوقولویِ انفوتِک و بیوتِک گونهی ما را در برابرِ بزرگترین چالشهای تمامِ تاریخ قرار دادهاند.
ادغام انفوتک و بیوتک، ممکنْ زودتر از آنچه که انتظار میرود، میلیاردها انسان را از کار بیکار نماید، و بهتبعِآن منجر به تعضیفِ آزادی و برابری شود. الگوریتمهای بیگدیتا احتمالاً حکومتِ تامالاختیاری دیجیتالیای را ایجاد خواهند کرد که در آن همهی قدرتْ در دستانِ طبقه نخبه، اما بسیار کوچک، تمرکز یافته است؛ درحالیکه تعداد بیشُماری مردم نه صرفاً از استثمار شدن، بلکه از وضعیتِ بسیار بدتر و نامناسبتر از آنْ رنج میبرند.